سرویس سیاست مشرق - رهبر معظم انقلاب، روز پنجشنبه (۱۵ شهریور) در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، بر اهمیت توجه و آگاهی به جنگ موازی دشمن با ملت ایران(در کنار جنگ اقتصادی) تاکید کردند:
"خب گفته میشود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همهجانبهای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی می کنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینهساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده."
ایشان بر اساس اخبار دقیق از تحرکات دشمن، بخشی از این جنگ رسانهای را چنین تشریح کردند:
"اینها اطّلاع است، تحلیل نیست- تشکیلاتی به وجود آمده است بهوسیلهی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کردهاند، از سوی قارونهای منطقه هم دارند پشتیبانی مالی میشوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشستهاند برنامهریزی میکنند و بهطور جدّی دارند کار میکنند. بعضیهایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد میگیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول میدهند این کار را میکنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند."
رهبر انقلاب همچنین بر لزوم «نقد منصفانه» در ترسیم مشکلات کشور و آوردن «مثبتات» و نقاط منفی در کنار هم، تاکید فرمودند:
" بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همهی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمدهاند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشتهام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام دادهایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحهی در برخورد با مشکلات دستگاههای مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن، نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمیشود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمهی دروغ از طرف دشمن تا گفته میشود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که اینجوری بشود؛ ما میتوانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّهی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها."
حقیقت ماجرا این است که چه خوش داشته باشیم و چه نپسندیم، میل به انتقاد و گلایه و حتی تخریب، در ناخودآگاه بخش زیادی از فعالان رسانهای، سیاستمداران و اهل قلم نهادینه شده است و اصولا قرار گرفتن در موضع «اپوزیسیون» (در سطوح مختلف) به یک جور ژست تبدیل شده است. مضاف بر این که، اهداف و «اغراض» سیاسی در بسیاری از اوقات موجب می گردد که در انتقادات به راحتی از دایره انصاف خارج شویم و بدون در نظر گرفتن مصالح کلان کشور و آثار جانبی یک اظهارنظر، به راحتی مرزهای نقد و تخریب را جابه جا می کنیم.
منصفانه دیدن، نگاه چند وجهی و انتقاد «مصلحانه» ظاهرا چندان خریداری در فضای فکری کنونی جامعه ندارد و افراد به جهت کسب امتیازات آنی و مقطعی (از به دست آوردن چند فالوئر و لایک در فضای مجازی تا کسب رای در انتخابات بعدی) به موضع «حمله» می روند تا با ژست نقادی و اپوزیسیون-نمایی، وجیهالمله باشند.
البته نمونه مواضع مصلحانه (نقد همراه با انصاف) در همین فضای فکری و رسانهای کنونی هم دیده می شود که می تواند و باید الگو قرار گیرد. برای نمونه، پرویز فتاح، رییس کنونی کمیته امداد امام خمینی(ره) و کسی که در دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری یکی از نامزدهای جناح سیاسی مقابل رییس جمهور محسوب می شد و طبعا، با بسیاری از خطمشیها و برنامههای دولت و حتی ذهنیت حاکم بر آن موافق نیست، در ۱۷ اردیبهشت امسال، در شورای اداری خراسان رضوی در حضور رییس جمهور در مجتمع سپید مشهد گفت:
" دنبال فرصتی بودم که این حرف دلم را بزنم، ممکن است خوشایند نباشد اما باید براساس اعتقادات خودمان حرف بزنیم.
آقای روحانی شعار رفع فقر را دادند، میخواهم منصفانه در کنار مضجع رضوی اعلام کنم که به این شعارشان عمل کردند.
دریافتی مددجویان ما و سازمان بهزیستی ۳ تا ۴.۵ برابر شد و دعای آنها برای دولت و نظام و مقام معظم رهبری بسیار موثر است.
هم سال ۹۵ و هم سال ۹۶، تا مرز ۹۰ درصد به بالا بودجه ما را اعطا کردند و از این بابت تشکر میکنم."[۱]
گرچه این سخنان فتاح قطعا به مذاق بسیاری از اعضای همجریان و همجناح او خوش نیامد، ولی این چهرهی انقلابی نشان دادکه می توان در عین حفظ مرزهای تمایز سیاسی، انصاف را هم رعایت کرد و نیک و بد را در کنار هم عرضه کرد و این توصیهای است که رهبری معظم در جلسه با اعضای خبرگان بیان کردند:
" اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنوندهی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، اینجوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم در کیفیّت انتقاد کردن و اینجوری کار میکنیم. این دستگاههایی هم که مورد انتقاد قرار میگیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسهای که با آقایان داشتیم ،به آقایان دولتیها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ اینجور نباشد که ما همهی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همینجور، قوّهی قضائیّه همینجور، دستگاههای گوناگون همینجور؛ همهمان اینجور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همهجا وجود دارد."
متاسفانه این نقص بزرگ در میل به انتقاد افراطی و یکسویه، این «سیاهبینی» و «سیاهنمایی» همه جانبه و این که اوضاع را چنان ترسیم کنیم که کانّه ایران در فقر و فلاکت و فاقه محض است، آفت بزرگ این روزهای جامعه ایران است که مختص یک گروه و جریان سیاسی در کشور نیست و طیفهایی در منتهی الیه جریانهای سیاسی که کاملا به لحاظ تفکرات سیاسی متضاد یکدیگر هستند، بعضا در موضعگیریهای اینچنینی با یکدیگر انطباق پیدا می کنند و اگر برخی متون را بدون دانستن نویسنده یا گوینده آنها با هم مقایسه کنیم، چنان است که در سیاهنمایی از اوضاع کشور با هم کورس گذاشتهاند، چنان که خیلی از اوقات خط ممیزه این متون با تبلیغات سیاه فرقه رجوی یا فرقه «سلطنت طلب» مشخص نیست.
بیشتر بخوانیم:
کدام دو حزب سیاسی سرنوشت امروز «حسن روحانی» را رقم زدند؟
چه کسانی «ترور روحانی» را کلید زدند؟/ سلبریتیهایی که نمکدان «سانسورچی» را شکستند!
البته قطعا میان نیات کسانی که خواسته یا ناخواسته همچون دو تیغه قیچی کشور را در تنگنای «جنگ روانی» و «آفریقا-نمایی» از ایران گذاشتهاند (از طیفهای سیاسی بعضا کاملا متفاوت و حتی متقابل) تفاوتهایی جدی وجود دارد.
از کسانی که از سر درد و دلسوزی برای کشور دردها و مشکلات را بیش از نقاط مثبت فریاد می زنند، تا کسانی که صرفا ترجیحات سیاسی و حزبی، آنها را از دایره انصاف خارج می کند تا کسانی که در داخل، صرفا در حال ایفای نقش تعریف شدهی خود در پازل طراحی شده توسط محور واشینگتن-تل آویو-ریاض هستند و قرار است تنها خطوط ابلاغ شده از بیرون را اجرایی کنند، لیکن نتیجه در نهایت یک چیز است و آن ترسیم فضایی به شدت تیره، مایوس کننده و در حال فروپاشی در اذهان مخاطبان است و بالتبع، همه این افراد با نیات و انگیزههای مختلف در این زمینه با هم «همافزایی» می کنند، بی آن که خود خواسته باشند یا حتی آگاه باشند.
برای مثال، یکی از خبرگزاریهای اصلاحطلب که بسیار سنگ کار و کارگر را به سینه می زند، در هفتههای اخیر به پرچمدار «سیاهنمایی» افراطی در اردوگاه اصلاح طلبی (که کلیت آن به دنبال «آفریقا نمایی» از کشور در جهت اغراض سیا
سی مشکوک است) تبدیل شده و هر روز در گفتگو با به اصطلاح «کارشناسان» یک سناریوی «فروپاشی عنقریب» ترسیم می کند. همین خبرگزاری، روز ۱۴ شهریور در مصاحبه با فردی به نام «عیدعلی کریمی» که به عنوان دبیر خانه کارگر قزوین از او یاد شده، مدعی شده است:
" مردم بیش از هر زمانی از تاریخ ایران در فقر و محرومیت زندگی میکنند. مگر نمیبینید که بالای هر سطل زبالهای عدهای ایستادهاند و دنبال غذا میگردند؟ این حق مردم نیست که در زبالههای یکدیگر دنبال غذا بگردند تا خود را سیر کنند."
باید به گردانندگان این خبرگزاری (که یک وزیر استیضاح شده جزو موسسان و مسوولان آن است) باید گفت که این نوع کار رسانهای «خبیثانه» و «خائنانه» و توهین به کرامت و شان جامعه ایران است.
جامعه ایران، هیچگاه در طول تاریخ جمهوری اسلامی، حتی زمانی که در اوج جنگ بنادر و پالایشگاههای ما مورد حمله هوایی قرار می گرفت و صادرات نفت ما به چند صدهزار بشکه در روز می رسید و موشکهای اسکاد صدام زیرساختهای ما را هدف قرار می داد، گرسنگی و قحطی را تجربه نکرد و این که بخشی از مردم ما هر روز بر سر مخزن زباله دنبال خوراک می گردند، حرفی است که حتی دشمنترین دشمنان ایران(حتی فرقه رجوی) بر زبان نیاورده اند.
این درحالی است که کمی بیش از یک سال قبل، همین خبرگزاری در صف مقدم حمایت از حسن روحانی و دولت اعتدال، مردم را به رای دادن به ابقای دولت تشویق و تشجیع می کرد و حال که به واسطه خباثت دشمنان خارجی و داخلی، اقتصاد کشور دچار التهاباتی شده و یک «جنگ اقتصادی» بر کشور تحمیل شده و طبیعتا وظایف دولت سنگینتر و دشوارتر، این رسانه و رسانههای همجریان با آن، چنین شمشیر را برای دولت مورد حمایت خود از رو بستهاند.
این در حالی است که همین دیروز، محمدباقر نوبخت، معاون رییس جمهور و رییس سازمان برنامه و بودجه، دو روز پیش در صحن مجلس از اختصاص خبر داد که دولت پنج بسته و ۱۲ برنامه معیشتی برای عبور از شرایط نابسامان اقتصادی با ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه تهیه کرده که در جلسهای باید به صورت مفصل به اطلاع نمایندگان برسد."
نوبخت در همین زمینه افزود:
" علاوه بر برنامه ششم توسعه ۱۲ برنامه دیگر تهیه و ۵ بسته جبرانی نیز برای این موضوع تهیه شده است. موضوع طرح تأمین کالاهای اساسی که همان توزیع کالاهای اساسی است نیاز به مداقه دارد از این رو عصر امروز نیز جلسه فوقالعادهای ستاد اقتصادی در دولت تشکیل و مسئله ۵ بسته معیشتی را نهایی میکنیم."
این فرد(عیدعلی کریمی) در حالی این توهین بزرگ را به مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی به زبان می آورد که مردم ما برای سیر کردن شکم «زبالهگرد» شدهاند، که در روزهای اخیر، برای خرید «پراید» در طرح پیش فروش سایپا، به گفته رییس روابط عمومی این شرکت، «۶ میلیون» نفر در ساعات اولیه از سایت فروش بازدید داشتهاند، در حالی که قرار است تنها ۵۰.۰۰۰ دستگاه خودرو فروخته شود![۲]
به هر صورت هیچکس منکر این نیست که مشکلات و معضلات اقتصادی این روزها، بیش از همیشه خود را نشان می دهد چرا که از یک سو، یک «جنگ اقتصادی» نامشروع و غیرقانونی از سوی نظام سلطه بر کشور و ملت تحمیل شده که هدف نهایی آن به تعبیر وزیر امور خارجه، دکتر ظریف، تضعیف ایران و تجزیهی کلیتی به نام ایران است،[۳] و از سوی دیگر، پارهای از اشکالات ساختاری و سیاستگذاری های اقتصادی اشتباه در طول سالیان گذشته، امروز به واسطه جنگ اقتصادی و رسانهای دشمن، خود را عیان کرده است و اگر آگاه باشیم و افقی فراتر از نوک بینی را مدنظر داشته باشیم، چه بهتر که این مشکلات و معضلات امروز خود را نشان داده تا روند اصلاحات اساسی در حوزه اقتصاد را کلید بزنیم و این دقیقا به سان «تب» است که برونریزی فعالیت عفونتهاست و اگر «تب» در کار نبود، بی آن که متوجه شویم عفونتها کار خود را می کردند و یک روز به ناگهان ما را از پای می انداختند. به بیان ساده، آنچه امروز از مضایق و تنگناها و معضلات اقتصادی شاهدیم، همان «تب» اقتصاد ماست که ما را به فکر چاره انداخته است و از این بابت از قضاء باید از ترامپ گاوچران و قلدر ممنون بود که با حماقت خود، ما را متوجه نقاط ضعف و گلوگاههای عفونی داخل سیستم اقتصادی کرد تا هر چه زودتر اصلاح روندها را کلید بزنیم.
قطعا این روند، علاوه بر کار شبانهروزی مسوولان، انتقادپذیری و مشورت گیری آنها از دلسوزان و کارشناسان واقعی، نیازمند صبر، حوصله و همراهی ملت بزرگوار ایران و آگاهی مردم از نقشهها و توطئههایی است که با جنگ روانی-تبلیغاتی، تضعیف همسبستگی اجتماعی، تخریب اعتماد متقابل جامعه و حاکمیت و در نهایت فروپاشی داخلی و تجزیه ایران عزیز را هدف گرفته است.